آرسینآرسین، تا این لحظه: 9 سال و 27 روز سن داره

آرسین پسر آریایی

3 ماهگی آرسین

پسرک گلم چند روزی میشه وارد ماه چهارم زندگیش شده....پسرم کلی کارهای جدید یاد گرفته الان مدتهاست کامل گردنشو نگه میداره دمر میخوابه و سرشو بالا میگیره خنده های صدادار میکنه و قهقهه میزنه...اشیا را تو دستش میگیره و خودش از روی زمین برمیداره و به طرف دهنش میبره....کامل وزنشو روی پاهاش تحمل میکنه و عاشق این کاره که دستاشو بگیریم رو پاهاش بیاسته.پسر نازم روز بروز زیباتر میشه و من وباباشو عاشق تر میکنه خیلی مهربونه و چشماش همیشه میخنده!وزنش در 3 ماهگی 6500 و قدش 60 سانتی متر بود... خذا را شکر همه چیز خوبه سختیایی هم داره ولی به بودنش می ارزه با یه لبخندش تمام خستگیم در میره و از خدا میخام فقط و فقط سالم باشه.ایشالا همه بچه ها سالم باشن. تصمی...
27 خرداد 1394

دو ماهگی

آرسینم امروز دو ماه و 8 روزه شد...هفته پیش واکسن دوماهگیش را واسش زدیم.عزیز دلم خیلی مظلومانه گریه کرد ولی خدا را شکر بعد واکسن بیقراری نکرد تب هم نکرد و به خیر گذشت!وزن پسرم در دو ماهگی 5400 و قدش 56 بود. پسرک خوش خنده من الان مدتهاست میخنده.کلا در حال خندست و کمتر پیش میاد ناراحت باشه یا گریه کنه! خوابش هم تنظیم شده و شبا اصلا اذیت نمیکنه.جدیدا به پهلو میچرخه گردنش را بیشتر از قبل نگه میداره صدای من و باباش را میشناسه و به طرف صداها برمیگرده.خیلی شیرین شده و حسابی خودشو تو دل همه جا کرده.خدا را شکر همه چی آرومه... اینم پسرکم در دو ماهگی     ...
22 ارديبهشت 1394

٤٠ روزگي آرسين

پسر گلم امروز ٤٠ روزه شد،خدا را شكر عزيز دلم  چند روزي ميشه آرسين تو بيداري وقتي باهاش حرف ميزنيم مي خنده و اىن لحظه واسم خيلي خيلي قشنگه مخصوصا وقتي به صداي من واكنش نشون ميده.عزيز دلمو امروز بردم واسه قد و وزن وزنش ٤٧٠٠ بود و قدش ٥٣.گاهي شبا خيلي خوب ميخوابه فقط گرسنه كه ميشه بيدار ميشه خوابالو شير ميخوره و ميخوابه گاهيم بد قلقي ميكنه و من باباشو تا نزديكاي صبح بيدار نگه ميداره ، وقتايي كه دل درد ميشه و به خودش ميپيچه خيلي دلم ميسوزه واسش  ولي چاره اي نيست بايد تحمل كرد تا بگذره.عاشق اينه كه رو شكم بخوابونمش ،تو بغل باباش خيلي آروم ميشه باباش واسش آهنگ ميخونه و پسرم خيلي دوست داره.فندوق كوچولوي من خيلي دلنشينه و با وجودش من ...
24 فروردين 1394

این 1 ماه....

پسر عزیزم امروز 1 ماهه شد...خدایا شکرت به خاطر وجود این فرشته ی زیبا و دوست داشتنی. برای آرسینم: پسر گلم لحظه تولدت بهترین لحظه عمرمون بود برای دیدنت لحظه شماری میکردیم وقتی بهم گفتن صاحب یه پسر سالم و خوشگل شدم تمام دردامو فراموش کردم و فقط دلم میخواست ببینمت. قرار بود با زایمان طبیعی به دنیا بیای ولی شما افتخار ندادی و با نظر دکتر من نمیتونستم زایمان راحتی داشته باشم به خاطر همین سزارین شدم در حالی که چند ساعتی درد کشیدم و همون شب خودتم میخواستی به دنیا بیای و دکتر مجبور شد زودتر خودشو واسه عمل من برسونه بیمارستان. همه چی عالی بود یکی از بهترین دکترا منو عمل کرد که واقعا به دستای تواناش بوسه میزنم چون من خیلی خیلی عمل راحت و خو...
14 فروردين 1394

بدون عنوان

آرسین عزیز من فرشته کوچولوی من الان 11 روزه به دنیا اومده.خدا را صد هزار مرتبه شکر به خاطر بودنش حتی یک لحظه ندیدنش دلتنگم میکنه من وباباش عاشقشیم و به خاطر این نعمت بزرگ مدیون خداوندیم.  پسر عزیزم ساعت 4:35 دقیقه صبح پنجشنبه 14 اسفند 93 چشم به دنیا گشود و تمام زندگیمون شد. خدا را شکر زایمانم خیلی خوب بود.همه چی خوبه پسرم خیلی آرومه و فعلا که مامانشو اذیت نمیکنه.ایشالا از این به بعد اینجا از خاطرات پسرمو میگم و عکساشو میزارم. ...
24 اسفند 1393

فردا عشقم تو بغلمه

پسر گلم فردا انتظاهر تمومه،فردا به امید خدا تو بغلمی.فردا با عمل سزارین میای پیشم.از خدای مهربون جز سلامتیت هیچی نمیخوام.دوست دارم فردا این موقع به سلامتی تو بغلم باشی و حست کنم. پسرم آرسین عزیزم عاشقتمممممم.
13 اسفند 1393

هفته 39

آقا پسر لوس پس کی میخوای تشریف بیاری مامانی ا"لان یه هفتست من و مامان جون تهرانیم منتظر اومدن شما،ولی فعلا که افتخار ندادی!خیلی تنهایی بده حوصلم سر رفته هوا هم سرده نمیتونم برم پیاده روی و بدتر از همه دیگه تحمل انتظار را ندارم و طاقتم تموم شده.زود بیا پیشم عزیزم مامان دیگه طاقت نداره.
6 اسفند 1393

هفته 38

پسر عزیزم قول داده بودم بیشتر بنویسم ولی نشد مامانی.......این مدت خیلی درگیر بودم !هفته پیش همراه بابایی رفتیم تهران دکتر.خدا را شکر همه چی خوب بود..... این مدت هم مشغول جمع و جور کردن کارا بودم خونه را واسه اومدنت تمیز کردیم و وسایل خودمو و شما را جمع کردم تا به امید خدا فردا بریم تهران و موندگار بشیم . دکتر گفت راه واست خطر داره .تصمیم گرفتیم من و مامان جونت بریم تهران بمونیم تا خیالمون راحت باشه!امیدوارم هر موقع صلاح خداست شما قدم رو چشممون بزاری . کلا دو هفته وقت هست واسه اومدنت..... نمیدونم به چه روشی قراره زمینی بشی مامانی....من خودم زایمان طبیعی را دوست دارم!بیشتر هم به خاطر اینکه در این صورت هر موقع خدا بخواد و خودت دلت ب...
27 بهمن 1393