برف پاییزی
سلام مامانی
دیشب کلی واست نوشتم ولی از شانس بدم ثبت نشد و همش پرید....
آخه دیشب خوابم نمیبرد!!یواشکی از بغل بابایی اومدم بیرون و ....آخه میدونی بابایی بی من خوابش نمیبره!!خیلی بابای لوسی داری!!
عزیز دل مامان امروز داره برف میاد........اولین برف پاییزی!خیلی قشنگه!!دوست دارم سال دیگه این موقع شما تو دل مامانی باشی و با هم برفا نگاه کنیم!!زنگ زدم به بابایی و کلی ذوق کردم به خاطر برف!!اونم همکاراش پیشش بودن نمیتونست درست حرف بزنه همش میگفت آره...خوب...باشه!!این جور موقع ها میخوام بزنمش!!
نمیدونم چرا بی اراده اول هر متن میخوام بنویسم دختر نازم.....!!
اگه الان یه شازده کوچولو شدی ناراحت نشیا....مامانی فقط سلامتی شما واسش مهمه ولی خوب ........آخه میدونی مامانی خواهر نداره.خواهر شوهر هم نداره!!به خاطر همین خیلی تنهاست و دوست داره یه دختر داشته باشه....البته مامانی تو تنها نمیمونی!!مامانی حتما واست خواهر برادر میاره چون نمیخواد تو هم طعم تنهایی را بچشی!!البته یه دایی خول و چل داری!!مادر جون قول بده به داییت نریا!!البته تیپ و قیافت بره اخلاقت نره!!داییت خیلی دوست داشتنیه الانم دلم واسش کلی تنگ شد ولی خوب من بهش میگم خول و چل!!
البته تو کلی خاله دروغی داری!!این خاله دروغیا دوستای مامانی هستن....خیلی هم مهربونن!!پس نگران نباش عزیزم.
خوشگلم خونمون خیلی سرد بود منم که ننه سرما.....مامان جون واسم یه کرسی کوچیک خرید!!اینقدر بامزست!!الانم زیر کرسی نشستم دارم واست مینویسم!!پرده ها هم زدم کنار برفا نگاه میکنم.......خیلی قشنگه جات حسابی خالیه!!ولی خودمونیما یه کم خونمون به خاطر کرسی بهم ریخته شده ولی خوب خیلی لذت داره!!مخصوصا شبا که بابایی میاد و دوتایی میشینیم زیر کرسی میوه میخوریم و تلویزیون میبینم کلی هم سر به سر هم میزاریم!!آخه میدونی ما خیلی شیطونیم.....همش جیغ جیغ میکنیم!!آخه بابایی منو اذیت میکنه قلقلکم میده و .....خیلی شلوغیم کلا!!فکر کن تو که بیای ٣ تایی چقدر شیطونی کنیم و بخندیم!
میدونم خیلی مامان پرحرفی هستم!!عادتمه مادر جان.....