پایان سال 92
سلام عزیز دل مامان
امروز بلاخره فرصت پیدا کردم بیام اینجا واست بنویسم و از این روزهای آخر سال بگم!
جوجو کوچولوی من امروز ٢٥ اسفنده....کم کم داریم با سال ١٣٩٢ خدافظی میکنیم.......این روزا با بابایی حسابی مشغول بودیم!خونمون حسابی برق افتاده....کلی خرید کردیم...همه چی آمادست واسه شروع سال جدید!
ولی امسال خیلی متفاوته همچنان هوا سرده و برف و باران میاد!!انشالا که به برکت همین فراوانی برف و بارون سال جدید سال پر برکتی واسه همه باشه!
پریروز رفته بودیم خرید ....لباسای بچه گونه خیلی خوشگل بودن ....بابایی کلی ذوق میکرد و میگفت کی بشه بیاییم واسه بچمون خرید کنیم!!
دیشبم مامانم میگفت دیگه بعد عید باید اماده بشی واسه نی نی آوردن!!منم گفتم ای به چشم شما امر بفرما!!فقط ممکنه یه مدت طول بکشه چون طی اطلاعاتی که دارم به خاطر کم خونی و کمبود ویتامین تو بدنم مجبورم یه چند ماهی دارو بخورم تا هیچ مشکلی واسه اومدن شما نباشه و مامانی بتونه با بدن سالم شما را نگهداری کنه!!
این تصمیم اولین قدم واسه اومدن شماست......انشالا بعد عید میرم دکتر واسه اولین قدم!!عاشقتم.... زیاد منتظرم نزاریا!!
پیشاپیش عید همگی مبارک امیدوارم سال خوبی واسه همه باشه........از خدا میخوام مامانای منتظر امسال انتظارشون تموم بشه و همشون صاحب نی نی بشن و حس قشنگ مادری را تجربه کنن.آمین